سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

قاپیدمت ای جان و دل تا آن خود گردانمت

قاپیدمت ای جان و دل تا آن خود گردانمت
بیزارْت کردم از جهان تا جان خود گردانمت


چرخاندمت بر آبها، بر خوابها گردابها
تا عاقبت در راه دل همسان خود گردانمت


کوبیدمت بر کوه و سنگ، منشورْت کردم هفت‌رنگ
برپات کردم عاقبت ویران خود گردانمت


گاهی به هندویی شدی همخواب چوب و سنگها
جوئیدمت فرسنگها ترسان خود گردانمت


گاهی به گرد خانه‌ای چون کودکان رقصاندمت
آن دگر تا ساکن دامان خود گردانمت


دستت گرفتم عاقبت زین چرخ بیجای غلط
تا از پس دشوارها آسان خود گردانمت


حالی که از پندارها رستی و کردی کارها
در نوبت دیدارها میزان خود گردانمت


افسانه‌های روح را حلمی نوشتی مرحبا
فردا حریم قدسیان دربان خود گردانمت

قاپیدمت ای جان و دل تا آن خود گردانمت | غزلیات حلمی

۰

سخن نو گفتمت، این نو نثارت

چه‌سانی دل؟ خوشی با روزگارت؟
به راه دل چه پوچی شد هزارت


خوشی با درد و خونی با دل خوش
میان دشمنان پرشمارت


برو ای دل مباش این‌سان پریشان
به سر آید شبان انتظارت


حریفی طعنه‌ای زد پشت سر دوش
شنیدم، حال پند آشکارت:  


مزن صوفی دم از عشق و خمش باش
که بوی نم دهد حرف قصارت


جهان نو گشت و حق نو گشت و حقدار
و لیکن تو خوشی با خشکبارت


ز بس قاطی زدی هر کهنه و نو
که قاطی شد نوار هشت و چارت


چو نو آمد دگر هر کهنه نسخ است
سخن نو گفتمت، این نو نثارت


زبان از صحبت حق آتشین است
تو با سردان خوشی، این نیست کارت


خمش حلمی دگر وقت سفر شد
برو سوی نگار برکنارت  

چه‌سانی دل؟ خوشی با روزگارت؟ | غزلیات حلمی

۰

خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارم

خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارم
نمی‌دانی چه هر شبها به خاک عشق می‌کارم


نمی‌دانی چه دردی در تمام روح می‌پیچد
تو خوشحالی نمی‌دانی چه بهرت در تب نارم


نمی‌د‌انی چه مرگ‌آساست عبور عشق از جانم
تو در خوابی نمی‌دانی چه در کوران پیکارم


شبانم کوه می‌ریزد، به روزان سیل می‌بارد
به هر دم قبض صد روحم به هر گامی که بردارم


تو در بزم برون عشق به خلقان ناز می‌ریزی
که من جان در دم آتش به جان عشق بسپارم


سرور خلق آن تو، حضور خلق نان تو
حضور عشق هم با من که بهرش روح می‌بارم


بدان دم تا هنر ریزد برون از حجره‌ی مردی
سراسر سوز می‌گیرم، دمادم نور می‌خوارم


دمادم لرز می‌آید ز چاه ظلم شیطانی
که تو آزاد می‌گردی و من در بند پندارم


بلی آزادجانم من، رها از نام و نانم من
به غیبت در عیانم من که در معراج دوّارم


به حلمی پاکْ نوح‌افکن، به جامی سرخْ روح‌افکن
ز اوج قلّه‌ تا پایت سراپا هیچ‌مقدارم

خروش زندگی دارم، نمی‌دانی چه بیدارم | غزلیات حلمی

موسیقی: ونجلیس دِدِس - جنگ‌سالار پارسی

۰

دوش در آن مردم راحت‌زده

دوش در آن مردم راحت‌زده
مصدر جمعیّت عادت‌زده
 
روح به جان آمد و فریاد زد:
مُردم از این جمع عبارت‌زده
 
خسته از آن انجمن من‌پرست
خورده و خاموش و جماعت‌زده
 
بر شدم از دام فلک پرکشان
زان همه خواران حماقت‌زده
 
ننگ بر این من که مرا تن‌ کشد
در فلک تنگ حجامت‌زده
 
سوی خدا می‌روم و در خدام
تا که چه فهمد تن غارت‌زده
 
من نه چو وعّاظ برم در میان
حرف خداوند تجارت‌زده
 
حلمی افسانه‌ام و فارغم
از دد و دیوان اشارت‌زده 

دوش در آن مردم راحت‌زده | غزلیات حلمی

موسیقی: ژائوزه - ستارگان در چشمان بسته‌ام

۰

قصّه‌ی ماری که مریم می‌شود

قصّه‌ی ماری که مریم می‌شود
دیو آدم‌شکل آدم می‌شود


سنگ خود خواهی اگر گوهر کنی
کوره را آتش فراهم می‌شود


خانمان بر باد خوش‌تر، ناز چیست؟
دردْ خود در عشق مرهم می‌شود


در دم آن آستان روح‌بخش
صد کمر فولاد هم خم می‌شود


این‌ چنین آ: کاه‌وزن و بادرو
پابه‌پایت اسم اعظم می‌شود


عاقبت حلمی ز شب بالا نشست
صبحگه در پرده‌ی بم می‌شود

قصّه‌ی ماری که مریم می‌شود | غزلیات حلمی

موسیقی: سمفونیک پوئم "توفان" اثر چایکوفسکی

۰

قسمت ما نان و شراب و خدا

قسمت ما نان و شراب و خدا
قسمت ایشان خس و خاک و هوا


خنده‌ی ما از دم ربّ‌الرباب
ناله‌ی ایشان دم ربّ‌الربا


انگ‌زن و رنگ‌زن و بنگ‌زن
این سه کجا فهم کند کار ما؟


این سه یک‌اند و همه آهن‌پرست
خویش‌ پرستند و مقامات جا


شکل خداشان همه شکل خودست
خلقت من‌باز ندیدی؟ بیا!


نام خدا گر ببری کار کن
کار خدا نیست چو کار شما


قبله‌ی عشّاق درون دل است
نیست برون در جهت اشقیا


فهم کن این نکته و آزاد شو
تا نکشی این همه داغ ریا


کار خدا این که چه باشد عزیز
نیز بفهمی چو شوی آشنا


غارت آن تاج که روی سر است
آن که ببیند بکند حلمیا

قسمت ما نان و شراب و خدا | غزلیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان