سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

آواز پسین

حرام‌اید که عشق هست و از آن بهره نمی‌برید. خراب‌اید که عشق هست و قدرش نمی‌دانید و به کارهای پست و کوچک خویش خوش‌اید و خدمت عشق نمی‌کنید و بر تاج سر نمی‌گذاریدش. حرام‌اید و خراب‌اید و کوچک‌اید و عظمت و راستی و شکوه نمی‌بینید. 
شما با مردگان خوش‌اید و زندگان را نمی‌بینید،‌ چرا که تنها زنده زنده دریابد. شما با سایه‌ها خوش‌اید و با آواهای غم و شادی‌های دروغین. 


خراب‌اید که به آبادانی نمی‌کوشید و عرق روح نمی‌ریزید و از وفور روح در خراب‌آباد تن برکت نمی‌یابید. بی‌چاره‌اید که دروغ نرمینه به حقّ استوار ترجیح می‌دهید. 


عشق جان خود کند و حق بر درب‌هاتان هزار بار کوبید و پاسخ نشنید، جز به خرابی و ناله و ما را به خود وابگذار! باز هم عشق برایتان جان خواهد کند و آواز خویش بر در و دروازه‌هاتان خواهد خواهند، آنگاه تنها یک آواز؛ آواز پسین. و زان پس دیگر هیچ کس جز خداوند نمی‌داند که چه خواهد شد. 


حلمی |‌ کتاب لامکان

آواز پسین | کتاب لامکان | حلمی

۰

شیطان، عقل و توده ها

آیا سرانجام عقلا و فلاسفه ی بی شعور دست از سر بشریت بر خواهند داشت و از حقنه کردن راهها و روشهای بلاهت بار خویش توبه خواهند کرد؟ آیا سرانجام نظریه پردازان، این مردگان بیزار از زندگی، این ملال بازان قهّار، به درون سیاهچاله های خویش خواهند خزید و از سر راه نور برخواهند خاست؟ نه، هرگز عقل دست از سر آدمی برنخواهد داشت و تا ابد در پرستش بندگان بی شمار خود باقی خواهد ماند. چرا عقل باید دست از سر توده ها بردارد، وقتی از گوشت و چربی ایشان پروار شده است؟ «عقل» و «توده ها» تنها سرمایه های شیطان اند، و ایشان تا ابد به پای هم پیر خواهند شد.


کور می گوید نور مرده است و کر می گوید صدایی نیست، آن هم نه هر کور و کر، کور و کرِ عقل. آن ابله که نمی تواند رستگار شود می گوید رستگاری جمعی ست. آیا هرگز هیچ جمعی رستگار بوده است؟ این «جمعیت ها» ارزانی این عاقلان سیاه روز، این آزمایشگاههای نظریات پوچ فلسفی. نه جمعیت ها و نه فرزانگانشان را هرگز هیچ رستگاری نیست، نه آن را می جویند و نه آن را می خواهند و نه آن را می توانند که بخواهند. چرا که رستگاری آنِ روح است. خدا را هرگز با هیچ جمعیت هیچ کار نیست و جمعیت از روز ازل تا به ابد به شیطان واگذار شده است. کار خدا با فرد، با روح، یگانه و رو در روست. آن کس که راه را یافته این را فهم می کند. آن کس که راه را نیافته و می خواهد بیابد، باید قدمی بردارد، آن گاه راه نیز به سوی او قدمی برخواهد داشت.


حلمی | کتاب لامکان

شیطان، عقل و توده ها | کتاب لامکان
موسیقی: Paco de Lucía - Entre dos aguas

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان