سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

آن را که تو را بد است دلدارش ده

آن را که تو را بد است دلدارش ده
چون خود به جمال دلکشی یارش ده
 
آنگه بکِشش به لطف و بر دارش زن
از دار پیاده کن سپس بارش ده
 
از باده پخته‌ات چنان خامش کن
چون خام شد عاشقانه آزارش ده
 
چون از خر عقل هرزه در خون افتاد
یک جام به آن خیال بیمارش ده
 
از بام ازل چنان نگونسارش کن
موسیقی سمّ اسب تاتارش ده
 
چون حال من خسته به تسخر می‌زد
یک پرده ز اوقات بدم کارش ده
 
از حلقه چو صد مرحله بیرون افتاد
یک جرعه ز می به جام پندارش ده
  
حلمی چو کلام زنده از حق می‌گفت
یک بار دگر رخصت دیدارش ده

آن را که تو را بد است دلدارش ده | غزلیات حلمی

۰

گویند بهار عشق خون است

گویند بهار عشق خون است
این قصّه ز ابتدا جنون است
آن ره که بدایتش چنان است
پندار نهایتش چه‌گون است!

حلمی

گویند بهار عشق خون است | رباعیات حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان