سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

چشمی ست در نهانی، روزنگه شهانی

چشمی ست در نهانی، روزنگه شهانی
آن چشمه سار نور و اصوات آسمانی


دل در میان نشسته، با دیدگان بسته
از کالبد بجسته در روح ناگهانی


از خویش و تن رهیده، در آستان رسیده
دروازه ها گشوده زان عشق جاودانی


سیمان مرگ بشکست سیمای جان چو دیدم
صوت نهان شنیدم وان نور شهشهانی


رفتیم و مست مستان از هست و هیچ رستیم
چون هیچ هست گشتیم زان هست نیستانی


هرگوشه ای وطن شد، جانان چو جان من شد
جان فارغ از بدن شد ز آوای تن تنانی


در جسم چیست مانی؟ در روح آی و پرکش
هر لحظه در سفر شو در وادی معانی


پرواز کن نهان بین تا نام و وصل گیری
پیراهن است این تن، بیهوده خویش خوانی


حلمی چو جام بگرفت، شعر از نو نام بگرفت
سلطان حقّ چنین گفت آن روح باستانی
چشمی ست در نهانی، روزنگه شهانی | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان