سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

هنر؛ امر الهی

آنچه عیار معنوی بودن را برملا می سازد، نه دیدارهای درونی، نه تجربیات معنوی، نه مکاشفات و نه وصلها، بلکه قوای درک هنر است، و سپس قوای خلق هنر. همه ی آنها برای این مقصود است. 


سرانجام سالکان باید دست به کار شوند تا حکمت دست یافته را به کار گیرند و آن روح را در قالب ماده فرو ریزند. این گونه خود و جوامع خود را شکوفا می سازند. هنر، بالاترین خدمت است و بالاترین تجلّی معنوی بر زمین است. موسیقی، نقّاشی، معماری، کلام و رقص همه شاخه های الهیات اند. 


همه رویاها و سفرها و همه ماجراهای روح به این مقصود است که روزی یک سالک دست به کار شود و قوای خلّاق روح را در یکی از شاخه های الهیات به کار گیرد و به بیرون بریزد. هنر، برترین کوشش و بالاترین وقف است، وقف روح الهی برای همگان بر مبنای استعداد درونی. 


پس همه ی تجربیات درونی برای این است که سالک در نهایت خود را بشناسد، و استعداد خود را بشناسد، و قبل از آن که شایسته ی استقرار در جان خدا شود و رسالت نهایی خود را به دوش بگیرد، به خدمت او از تمام ذرّات استعداد درونی خویش برای بشریت بهره ببرد. 


ابتدا گوشها باید بشنوند و چشمها باید ببینند، چه در درون و چه در بیرون، و سپس دستها باید به کار شوند و جان باید تمام قوای خود را به کار اندازد تا دریافت درونی حاصل بیرونی دهد. نان خاصی که خداوند به سالکان بخشیده باید در قالب هنر وقف عام شود. آنگاه دوباره روزی می رسد که حکیمان هنرمندان اند و الهیون موسیقیدانان اند و معماران خردمندان اند و آنها چون گوهر فردیت را در درون خویش یافته اند و در بیرون به بار آورده اند، پیرامونشان نیز رخشان، زیبا و پرآوا و الهی خواهد گشت. 


هر آن کس که هنر را در خود نپرورده پایین خواهد افتاد تا به این امر الهی جان بسپارد. واصلان بالا پایین خواهند افتاد، نیمه استادان باز خواهند گشت و سالکان خبره گسیل خواهند شد تا در خشکزارها هنر را در خویش بیابند و رواج دهند. چرا که گوشها باید بشنوند و چشمها باید ببینند و جانها باید به رقص درآیند، همین جا بر زمین. خداوند چنین امر فرموده است. 


حلمی | کتاب لامکان

هنر؛ امر الهی

۱
تعریف هنر از دیدگاه های مختلف
۲۶ مهر ۰۹:۴۵
معنی هنر قبل و بعد از اواسط سده 18 میلادی

در زمان های گذشته هر دست ساخته ای که در ساخت آن مهارت و دانش به کار رفته بود می توانست یک اثر هنری باشد.

اما از اواسط سده 18 میلادی برخی پژوهشگران اروپایی بین دست آفریده ها تفاوت قایل شدند و موسیقی، نقاشی و پیکرتراشی را هنرهای زیبا  نامیدند و آنها را از دیگر دست ساخته ها مانند سفالگری، بافندگی، فلزکاری و… جدا کردند.

در قرن 19 میلادی با شکل گیری موزه ها، نمایشگاه ها و مدارس هنری، کم کم موضوع زیبایی شناختی آثار هنری مطرح شد. اما با نگاهی به فرهنگ ها و تمدن های گذشته می توان دریافت که معماری، پیکره سازی و نقاشی در تمدن های مصر، ایران، میانرودان، هند، چین و … بر اساس فرمول های زیبایی شناختی که امروز وضع شده است، پدید نیامده اند. باید پذیرفت که این آثار، افزون بر ارزش های هنری، دارای کارکردهای اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بوده و با زندگی مردم زمانه خود پیوند داشته اند. پس نمی توان  از هنر تعریف واحد و همه پسندی ارایه داد.

 

منبع: تخصصم اینه
 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان