سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

ای آنکه دانی می‌روی..

ای آنکه دانی می‌روی، در بی‌نشانی می‌روی
بر هیچ‌چیزی بسته‌ای، در بی‌کرانی می‌روی


اسباب را وقعی منه! این خواب‌ها را وارهان!
برجَسته بر دوش جهان در بی‌زمانی می‌روی


چون‌ می‌فشانی رُسته‌ای، چون می‌‌نمایی جُسته‌ای
چون می‌رهانی می‌رهی، چون می‌رسانی می‌روی


بس حق‌گزاران سال‌ها گمگشته‌ی تمثال‌ها
تو خاصه در بی‌صورتی چون بی‌گمانی می‌روی


بتراش روی یارها ای از همه بیزارها
این کار، کارِ کارها را چون بدانی می‌روی


بنواز صوتِ مست را تا بشکند بن‌بست را
جانِ فرازوپست‌ را چون‌ می‌کشانی می‌روی


این کودکان گِردِ تو خوش از لای‌لایی خفته‌اند
بیدار را پندارکُش چون می‌درانی می‌روی


زیر و زِبَر چون بنگری هر دو به چشم آذری
هر دو یکی‌اند و به جان‌ چون‌ نیک خوانی می‌روی


حلمی به دِیر اخگران در بزمگاه لامکان
چون پاره‌ها از جان خود بس برجهانی می‌روی

ای آنکه دانی می‌روی، در بی‌نشانی می‌روی | غزلیات حلمی

۱
فیروزه سالاروند
۱۶ خرداد ۱۰:۳۹

بسیار عالی اشعار عرفانی که باعث میشه انسان سردرگریبان برده برخود بنگرد وکیستی وچیستی خودرا دریابد

پاسخ :

زنده باشید. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان