سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

قاعده‌مندان روح، گوشه‌نشینان دل

قاعده‌مندان روح، گوشه‌نشینان دل
بی‌همه در خانگان، ما همه از جان دل


ما همه بی‌منزلت، ما همه از شأن دور
فارغ از اسباب خاک، صاحبِ احسانِ دل


نیست نیکی و بد، نیست وهمِ عدد
هست در نزد ما حقِّ نریمانِ دل


قافله‌ی دیر و زود دود شد و قصّه بود
هرچه ز خسران و سود هیچ به میزان دل


آتشِ جان کارگر بر همه خلق و بشر
روحِ جهان محتضر از دمِ سوزانِ دل


عشق یکی از ازل، تا به ابد در طنین
راه یکی و همین، سوی درخشان دل


از شب افسردگان پای کشان و بخوان:
هین طربم زنده کن در سحرستان دل


کاخ و عمارت مجو، در ره غارت مپو
ای شه درویش‌خو بر شو به دیوان دل


ساعت بزم است و می از ره بالا رسید
انچه که حالا رسید نوش به پیمان دل


خلق به قربان شاه، شاه به قربان جاه
هم شه و هم خلق و جاه هر سه به قربان دل


گفت برون از تن آ، برجه و سوی من آ  
چون که گذشتی شبی از در و دژبان دل


حلمی از آن راه شد تا که به درگاه شد 
ای بس از آن راه تا چاک و گریبان دل

قاعده‌مندان روح، گوشه‌نشینان دل | غزلیات حلمی
۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان