سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

بر هر چه دویی تاخته..

همه چیز را به تمنّای تو باختن، خویش را تمام انداختن و تمام راه بی خویش تا تو بالا آمدن، و جز هیچ نیافتن. 

تمام راهها را آزمودن، حتّی بیراه را. تمام آهها را کشیدن، و کشیدن تمام رنج هستی، تا به نیستی ملبّس شدن. 

سزاواری‌ را از سر باز کردن و ناسزاواری‌‍‌ را، جامه‌های نیک از تن درآوردن و جامه‌های زشت. بر هر چه دویی تاخته، بساط زشت و زیبا، در تو زیبا، در تو فریبا انداخته! 

حلمی | کتاب آزادی
بر هر چه دویی تاخته.. | کتاب آزادی | حلمی
۰

تناقض الهی

آنگاه که بتوانیم در جنگ بخندیم، در صلح نخواهیم خفت. 
آنگاه که بتوانیم در جنگ بخوانیم، در صلح نخواهیم نالید.
آنگاه که بتوانیم در جنگ برقصیم، در صلح نخواهیم خشکید. 


جنگجو تمنّای صلح نمی‌کند، پس هماره در آرامش است. 
صلحجو در اشتیاق آرامش است، پس جنگ می‌سازد.


در آرزوی ثروت، فقر آفریده می‌شود،
در آرزوی برکت، فقدان. 
در آرزوی بیداری، خواب نصیب می‌شود، 
در آرزوی آگاهی، عصیان.
در آرزوی عشق، نفرت سر بر می‌آرد،
در آرزوی آرامش، طغیان.
در آرزوی زمین جدید، جنگ آفریده می‌شود،
در آرزوی نسیم حال، طوفان. 
در آرزوی زیرکی، حماقت آفریده می‌شود،
در آرزوی کوه، کاهدان.


مهاجر به هیچ‌کجا نمی‌رسد،
مسافر رسیده است.
شیرین‌زبان، سخن نمی‌فهمد،
خاموش با سخن است. 


آنکس که می‌فروشد فقیر است،
آن کس که چهره می‌نماید گداست.
نادار می‌بخشد،
بی‌چهره در همه‌جاست.


حلمی | کتاب لامکان


موسیقی: ۱۰ قطعه گلچین عودنوازی
۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان