سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

تقدیر آسه رفتن شیرینی وصال است

تقدیر آسه رفتن شیرینی وصال است
آنجا که عشق آید بیهودگی محال است
 
چون عقل سایه‌پرداز از خویش وارهانی
پرواز، رسم روح و آرایش خیال است
 
وصلی نکو به سر شد، وصلی نکوتر آمد
از خیر و شر چو رستی هر وصل خود کمال است
 
سامان دیده یار است، بی یار دیده تار است
بی یار عالمی را شوریدگی چه حال است؟
 
یک شب که مست بودی از کوی ما گذر کن
شاید که قرعه افتد پیمانه‌ای که قال است
 
تقدیر خویشتن کن مستی و بیهشی را
کژ می‌رو پیچ‌و‌تابان کاین راه اشتعال  است
  
حلمی خطابه بس کن، کو مست چون تو هشیار؟
شرح و بیان ساقی خارج از این مقال است

تقدیر آسه رفتن شیرینی وصال است | غزلیات حلمی

۰

آرام باش و بگذار..

چنین شرارتها و اهریمنی‌ها تاریخ عوالم کم به خود ندیده است. نور و فرشتگی نیز کم نبوده‌ است، باری در عصر تاریکی چنین غلبه با تاریکی‌ست. اینجا نور بار آوردن هنر است، اینجا روشنی کار است. همه سو آدمی به هدر است. اینجا و در این زمان است که روح باید کارستان کند و آن چیزی باشد که هرگز نبوده است: آزاد. 


دهانت را ببند ای مستضعف، خموش باش! آنکه عربده زد و مرگ گفت امروز تباهش را ببین. خاموش باش، عدالت را ببین که در همه سو جاری‌ست. ببین که تو حریصی و بر تو حریصان سوارند. نیک باش، خواهی دید نیکان از راه خواهند رسید به سامان امور. درست باش، اگرچه این رسم زمانه نیست. 


آرام باش و بگذار کار ناتمام را تمام کنیم؛
آنگاه که دانستیم عدالت برقرار است،
آزادی فرا می‌رسد.


حلمی | کتاب آزادی

آزادی فرا می‌رسد | کتاب آزادی | حلمی

۰

عظمت پیش رو

Painting by Oleg Korolev

هیچ نمی‌دانم چگونه این عظمت پیش رو پیموده خواهد شد.


چگونه می‌توان در برابر فروتنی سر کشید،
مگر آنکه بسیار دریده بود.
چگونه می‌توان به آفتاب پشت کرد،
مگر آنکه بسیار تاریک بود.


بسیارتاریکی فرو خواهد ریخت،
و بسیارروشنی بر خواهد خاست.


هیچ نمی‌دانم
این عظمت پیش رو
چگونه پیموده خواهد شد.


حلمی | هنر و معنویت

۰

راه خوشان می‌روی آن خوشان می‌شوی

راه خوشان می‌روی آن خوشان می‌شوی
کار خوشان می‌کنی جان خوشان می‌شوی
رزم خوشان رزم تو، بزم خوشان بزم تو
جام خوشان می‌زنی نان خوشان می‌شوی

حلمی

راه خوشان می‌روی آن خوشان می‌شوی | اشعار حلمی

موسیقی: Ray Chen and Luca D'Alberto - Bach-Teaser

۰

دیو که قرآن گرفت

اهریمن با موسیقی دشمن است، چنانکه زاهدان از صدای ساز می‌گریزند. زاهدان، فرستادگان اهریمن‌اند و جنگ ایشان با زندگی‌ست. 


زاهد عارف‌نما دامن انسان گرفت
مدّعی حق بُد و بوسه ز شیطان گرفت
ای بره‌ی بندگی جنگ تو با زندگی
نیک شنو وصف خود: دیو که قرآن گرفت


حلمی | کتاب لامکان

جنگ عاشق | کتاب لامکان | حلمی

۰

صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت

صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت
چیست در این چرخ پیر خوشتر از این سرنوشت؟
جان من و کشت دل، خاک تو و خشت گِل
سهم من آوای دور، سهم تو این چرخ زشت
حلمی
صحبت تنهایی و یار نهان و بهشت - حلمی

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان