سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

ز چرخ کهنه عاقبت رهایی‌ات میسّر است

ز چرخ کهنه عاقبت رهایی‌ات میسّر است
نگاه کن که ظلمت شبانه رو به آخر است
 
سریر جاودانگی بر آ که تکیه بر زنی
صبور بوده‌ای، کنون ستاره‌ی تو بر سر است
 
خیال شک برون شده ز تخته‌بند کالبد
به خامشی چو رسته‌ای یقین تازه در بر است
 
تو شکر کن خدای را که بانگ فتح بشنوی
طنین رستگاری‌ات ز سوز و ساز باور است
 
سفیر روح را نگر ز شش کران بیکران
که صوت عاشقانه‌اش چه سان نشاط‌آور است
 
بخند و خوش نشین دگر که آسمان تازه‌ات
ورای چرخ کهنه‌ی هزار پرّ بی‌پر است 
  
الا تو حلمی غریب که مرگ ها سزیده‌ای
بیا که حکم وصل نو کنون به دست داور است

ز چرخ کهنه عاقبت رهایی‌ات میسّر است | غزلیات حلمی

۱
مهدی
۲۷ تیر ۲۳:۳۵

 

۳۹۳- آزاد شدن در بیرون و آزاد شدن در درون : این دو اراده و بینش از آزادی منشأ دو راه و روش از زندگی انسان است که موسوم به کفر و ایمان است.

۳۹۴- انسان ،حیوانی اسیر در غل و زنجیر تن خویش است. زیرا موجودی صاحب روح است و لذا تمام فعالیتهای مادی و معنوی انسان بر اساس اراده به آزاد شدن از این زندان است . پس آزادی آن معنا و انگیزه ذاتی همه اعمال و امیال و افکار انسان است . و آزادی ام المعانی و ام المسائل بشر است و مقصود انسان از زیستن .

۳۹۵- تن آدمی درب بین دنیا و آخرت ، ماده و معنا و عالم طبیعت و ماورای طبیعت است که در بیرون آن دنیا و ماده و طبیعت است و درون آن هم معنا و آخرت و ماورای طبیعت است . اکثر آدمها آزادی خود را در بیرون رفتن از این درب می دانند که کافرانند و اندکی هم آزادی را در اندرون می جویند که مؤمنان و عارفانند .

۳۹۶- گوئی که روح آدمی در لای این درب تن گیر کرده است که می خواهد خود را برهاند . اکثرا بیرون می روند و در دام اشیاء به اسارتی مهلکتر دچار می شوند و اندکی هم به درون می روند و به عالم معنا و حیات روحانی و ماورای طبیعی ملحق می شوند و رستگار می گردند .

۳۹۷- آنکه به درون خویشتن می رود به باطن و معنویت و روح جهان هستی وارد می شود یعنی روح بر عالم روح وارد می شود و از اسارت ماده می رهد.

۳۹۸- هرگز بشر در طول تاریخ همچون امروز دارای آزادی عمل در جهان ماده نبوده است و هر چه که این آزادیش بیشتر می شود آزادیخواهی اش هم شدیدتر می شود یعنی احساس اسارتش بیشتر می شود و این بدان معناست که آزادی در بیرون یک دام است و فریب شیطان است که وعده به آزادی می دهد و روح انسان را به اسارت اشیاء و اجساد انسانها در می آورد . ولی آنکه به درون می رود با روح جهان و انسانها مربوط می شود و اینست رستگاری .

 

منبع:استاد علی اکبر خانجانی،قسمتی از کتاب نامه های عرفانی نامه نوزدهم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان