سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

چرا انسانهای خوب رنج بیشتری می برند؟

چرا انسانهای خوب رنج بیشتری می برند؟ چون از قوانین معنوی حیات غافل اند. چرا که معنویت فقط خوب بودن و اخلاقی بودن نیست، بلکه درست بودن است. امر معنوی با حقیقت نسبت دارد و حقیقت ماورای خوب و بد است.


امر معنوی را باک آن نیست که با خوبی های مرسوم مغایر به نظر برسد و یا در نظامات آگاهی انسانی انگ رسوایی و پلشتی بخورد، چرا که امر معنوی به وادی های نو دعوت می کند و آدمیزادی ِسنّت زده ی ِخواب مرده از نویی بیزار است. بنابراین امر معنوی با نویی نسبت دارد.


حقیقت نو است. نه از آن دست نویی های بشری که کهنه شود، چرا که کهنگی از زمان است و حقیقت بیرون زمان است و از بیرون زمان جاریست و آنها که ساکنان خانه ی حقیقت اند در هر زمان برای بشریت نویی به ارمغان می آورند و این عطیه ای الهی ست. 


حلمی | کتاب لامکان

۰

خطابم با تو باشد روح مسکین

خطابم با تو باشد روح مسکین
خیالت بر نشان در خویش و بنشین


ندای جان شنو از صوت پنهان
ببین صد جلوه ی دنیای رنگین


چو وعظ از عشق شد هم بی ثمر شد
کلام دوستداری نیست سنگین


دو جامی سر کش و بی خویش طی کن
طریق نور و اصوات بلورین


کجا گفت آن شه خوشنام روزی
که دوری از صراط عشق بگزین


که عشق آن آفتاب بی دلیل  است
رها از هر چه زهد و عقل و آئین


کجا بی عشق بازی می توان رفت
که مس از عشق بازی گشت زرّین


به تن ها عشق جادو و جلا داد
وگرنه تن چه باشد جز گل چین


هر آن ارزان به دل نگرست جان داد
و پر زد آن که گشت از عشق آذین


دعای حلمی عاشق چنین است
که چشم بد به دور از عشق، آمین


۰

خلق آزادی گریز نازجو

خلق آزادی گریز نازجو
رو از اینجا خانه ای ناساز جو
رو که خود را بازیابی گوشه ای
لیک بر خود همرهی همراز جو
حلمی

۰

برای خدمت به زندگی

 برای خدمت به زندگی، آن چنان که هست، نه این چنین که می نماید، باید آن چنان باشیم که هستیم، نه این چنین که می نماییم.
 حلمی

خدمت به زندگی
۰

نور دل

آنکس که نوری ندارد مجبور است تاریکی ها را ببیند. هر چند غافل است که آن تاریکی ها که می بیند تاریکی های خود اوست. 


امّا آن که نوری دارد، گرچه تاریکی ها را می بیند و عیان می سازد، امّا نور می پراکند و در پیرامون روشنی می بخشد. چرا که این نور، نور دل اوست.


حلمی | کتاب لامکان

۰

خود را ببین

خود را ببین

۰

عصر نو

عصر نویی ست. 
خجسته باد که روزگاران صداست.
سینه ی آسمان شکافت و دیدم جشن بالاییان را امروز ستاره باران خداست.
حلمی

عصر نو

۰

مسافر روح

مسافر روح، هیچ چیز حتّی فضای خالی را با خود نگه نمی دارد. دست خالی به پیش می راند به فتح آسمانهای نو. تنها قلب از شوق پر است و گوش از موسیقی های بهشتی. آن را نیز نگه نمی دارد.
حلمی

مسافر روح | حلمی، کتاب لامکان

۰
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان