سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

انسان چو فرو ریزد در پیش خدا خیزد

انسان چو فرو ریزد در پیش خدا خیزد
این هوش فرو سوزد آن هوش به پا خیزد


درویش خدا بودم از دست خدا دادم
از دست خدا می‌ده تا نور و نوا خیزد


من عشق روا کردم تا خویش رها باشد
چون خویش رها باشد بنگر که چه‌ها خیزد


من امر نمی‌دانم من نهی نمی‌دانم
معروف نمی‌خوانم منکر که سوا خیزد


آزادم و سرمست‌ام با جام تو در دستم
پیمان تو چون بستم پیمانه ز جا خیزد


این مستی کشمش نیست هرچند که کشمش خوش
این مستی چشم توست کز حدْقه به نا خیزد


هم باد هم آتش باش، هم تیر هم آرش باش 
دردانه‌ی بی‌غش باش تا ماه فرا خیزد


حلمی به جهان بنگر زیبایی جان بنگر
بازی خوشان بنگر تا رخت عزا خیزد

انسان چو فرو ریزد در پیش خدا خیزد | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان